۱۴۰۲ دی ۱۳, چهارشنبه

 ارتش در خدمت انتخاب ملت، نه کم و نه زیاد

مهرداد حیدرپور
این روزها و با شروع انقلاب یاخیزش ملی ایرانیان ، نام ارتش ایران بیشتراز هر زمان دیگر شنیده می‌شود. چرا که، عده‌ای خواهان مداخله‌ی ارتش به نفع ملت و ایستادنش مقابل حاکمیت ملایان در جهت غالب شدن مردم بر سرکوب‌گران حکومتی در خیابان‌ها هستند 
درست از همان روزهای نخستین  خیزش ( زن زندگی آزادی ) ملی و قیام ملت ایران علیه نظام منحوس جمهوری اسلامی در اواخر شهریور و روزهای آغازین مهر ماه ۱۴۰۱، کم نبودند کسانی که نام ارتش ایران را صدا می‌زدند و به کمک می‌طلبیدند . حتی آنهایی که اعتقاد به ارتش ایران نداشته و آن را ارتش ولایی و متعلق به جمهوری اسلامی می‌دانستند و هر از چند گاهی این ارتش را بی‌عرضه، بی‌لیاقت یا به اصطلاح بی‌بخار بی‌غیرت و خائن می‌نامیدند.حال برخی از همان اهانت‌کنندگان دیروز، اکنون از ارتش طلب کمک و یاری داشته و توقع دارند ارتش رسما به میدان آمده و به یاری ملت بشتابد تا از کشتارمردم از سوی نیروهای سرکوب جلوگیری نماید؛ این در حالی‌است که در میان اپوزیسیون عده‌ای خود را مدعی رهبری نشان می‌دهند ! و هنوز تکلیف رهبری سیاسی این انقلاب مشخص نیست .
 نه تنها داستان رهبری این جنبش و انقلاب هنوز به انتها نرسیده و رهبری ان مشخص نشده بلکه هنوز دعواست بر سر رهبری جنبش، هنوز دعواست بر سر نوع شعارها، هنوز دعواست بر سر اینکه اصلا این جنبش اعتراضی است یا انقلابی و یا زنانه است یا مردانه و هنوز دعواست بر سر پرچم با اقتدار شیرو خورشید و موارد دیگر، پس چه توقعی است که در میان جنگ کلاشان و کلاهبرداران و کاسبان سیاسی و آنهایی که تشنه‌ی دیده شدن و در کسب نام و نان دست و پا می‌زنند بناگاه ارتش وارد میدان شود؟
اینکه مردم و وجوانان غیور وطن خودشان رهبری و ابتکار عمل را در میدان به دست دارند ، نمی‌تواند در حال حاضر دلیلی محکم برای وارد شدن ارتش به کارزار مبارزه با جمهوری اسلامی دراین شرایط بشود. طبعا؛ بدنه‌ی ارتش وفرماندهان رده‌ی میانی ارتش باید باهوش باشند که بی‌گمان هستند؛ مگر میشود با چند درخواست در فضای مجازی آن هم از روی احساسات، و نا اگاهی و نادانی نسبت شرایط در حال حاضر جامعه ایران ارتش قیام کرده ، و یا مثلا کودتا کند که اصلا شدنی نیست و ارتش ایران نه توان و نه آمادگی و نه پتانسیل آن را دارد .
اینکه ارتش چه زمانی باید وارد عمل شود و رودرروی جمهوری اسلامی قراربگیرد؛ دقیقا ان زمانی است ونقطه‌ای‌ست که پروسه‌ی براندازی محرز شده باشد و رهبری جنبش در قالب پاسخ‌گویی و شفافیت تعریف شده باشد. دلیل این مهم اینجاست؛ ارتش برای وارد شدن به میدان باید بداند از چه کسی دستور می‌گیرد یا از کدام اپوزیسیون یا از کدام رهبری و کدام برنامه و هدف ملی باید پیروی نماید تا اعلام وفاداری کند .با توجه به اینکه در حال حاضر هنوز مسئله‌ی مهم رهبری سیاسی اپوزیسیون با چنین وضعیتی ‌آشفته و بی‌در و پیکر روبرو است و در اپوزیسیون هر کسی خود را رهبرمی‌داند؛ و موضوع رهبری مسولیت پذیرمشخص نشده پس چگونه ارتش چشم بسته و کور وارد میدان شود؟
ارتش زمانی وارد می‌شود که تمرد و نافرمانی بخش‌های مهم دولتی و کشوری را در بر گرفته باشد پس در ابتدا، باید ادارات دولتی و دیوانی مختل و کارمندان به شکل سراسری از کار تمرد و سرپیچی کنند تا ارتش وارد شود .در این مدت ارتش باید حافظ تمامیت ارضی کشورهم باشد تا مرزهای ایران تهدید نشود. آن هم درست زمانی که مرزهای شمال غربی کشورمان ایران ناامن و توسط حکومت باکو به تحریک بعضی کشورها مانند ترکیه، تهدید می‌شود و یا مرزهای شرق ایران که توسط طالبان بارها تهدید شده و این خطر و تهدید همچنان ادامه دارد.
حتی تهدید امنیتی در پهنه‌ی خلیج فارس همچنان وجود دارد و هنوز داستان کشمکش و زیادی خواهی برخی کشورک های بی هویت جنوب خلیج فارس در مورد جزایر چند گانه که همواره مورد ادعای کشورهای حاشیه‌نشین منطقه بوده خاتمه نیافته و حتی در این میان ارتش باید کاملا مراقب جریانات ضد ایرانی و تجزیه‌طلب در آذربایجان و کردستان و خوزستان و بلوچستان هم باشد تا مبادا در چنین روزهایی و یا زمانی که ارتش وارد کارزار با حاکمیت شد؛ این جریانات ضد ایرانی و تجزیه طلبانه در روند انقلاب ملت علیه جمهوری اسلامی مشکلی ایجاد نکرده و تمامیت ارضی ایران را تهدید نکنند.
ارتش ایران حتی هم اکنون در بهترین شرایط هم تقریبا شبحی از یک ارتش است و در حالتی کاملا خسته بی‌روحیه و فرسوده و کهنه به سر می‌برد. حال اگر درست در بحبوحه‌ی این انقلاب و قیام ملت و مداخله احتمالی ارتش به نفع ملت، مرزهای ایران در شرق دوباره توسط طالبان و یا شمال غرب توسط جمهوری جعلی آذربایجان مورد تهدید قرار بگیرد، آن وقت چه کسی پاسخگوست؟
اگر قرار باشد این ارتش خسته و فرسوده که حتی وضع معیشتی پرسنل و خانواده‌های آنها اسفناک هم گزارش شده پا به میدان گذاشته و رودرروی حاکمیت قرار بگیرد؛ آن وقت چه ارگانی قرارست حافظ مزرهای ایران باشد؟حال فرض کنیم مرزهای ایران را هیچ خطری تهدید نمی‌کند و ارتش به نفع ملت وارد میدان شده و رودرروی حاکمیت قرار می‌گیرد. اگر این قیام و انقلاب ملت که در حال حاضر فاقد رهبر و رهبری‌ و فاقد برنامه‌ی کوتاه و بلند مدت است و هیچ تاکتیک و استراتژی مبارزاتی در ان وجود ندارد؛ (به عنوان مثال اگر مردم ، شهری را از لوث وجود عوامل جمهوری اسلامی پاک و آزاد کردند بعد چه باید بکنند ؟ یا اینکه اگر به سرانجام نرسید و پیروز نشد تکلیف آن دسته از پرسنل ارتش که به میدان آمده‌اند و رو در روی جمهوری اسلامی قرارگرفته‌اند چه خواهد شد ؟)
با این وصف هرگز نباید برگ و کارت ارتش را سوزاند چرا که، برخی آگاهانه و یا ناآگاهانه در صدد سوزاندن کارت ارتش هستند. نباید ارتش را سوزاند؛ آن هم ارتشی که می‌تواند سر فرصت و وقت مناسب و در صورت آماده بودن شرایط منطقی و درست وارد عمل شود. هزینه ورود ارتش در شرایط کنونی، برابرست با جوخه‌ی اعدام! ارتش اگروارد میدان مقابله با حاکمیت شود قهرمان است و زنده می‌ماند ولی، اگر وارد شود و انقلاب به نتیجه نرسد؛ قطعا با تبعات ناگواری مواجه می‌گردد.
حال فرض مثال اگر این قیام و یا انقلاب مردم علیه جمهوری اسلامی با کمک ارتش به سرانجام رسید آن وقت ارتش باید با چه کسی بیعت کند از چه کسی یا از کدام جریان وگروه باید تبعیت کند؟ باید این مهم را هم در نظر گرفت؛ با پیوستن ارتش به مردم و عدم پیروزی ملت، درست آن زمان است که جمهوری اسلامی به خواسته‌ی ۴۳ ساله‌ی خود جامه‌ی عمل پوشانده و بار دیگر ارتش رو قلع و قمع می‌کند.
فراموش نکنید که بعد از فتنه‌ی ۱۳۵۷ بود که با کودتای ساختگی، ارتش را نابود و بسیاری از پرسنل زبده‌ی آنرا در ان زمان اعدام نمودند . قرار نیست و نباید اجازه داد که شیرازه‌ی ارتش از هم بپاشد و منحل شود. نباید ساختار ارتش را نابود کرد بلکه باید ان را حفظ کرد . حال سوال اینجاست؛ آیا این جنبش، انقلابی است یا اعتراضی و رفورمیستی ؟ اگر اعتراضی‌ست و صرفا یک اعتراض چند روزه پس مداخله ارتش به چه معناست ؟ و اصولا این مداخله معنا و مفهوم ندارد. ولی اگر این جنبش انقلابی است پس باید یک نهاد جایگزین وجود داشته باشد تا ارتش با آن بیعت و خود را تسلیم آن کند.
در شرایط کنونی ارتش نمی‌داند جایگزین چیست، کیست و به چه کسی تسلیم و با چه کسانی باید صحبت و هماهنگی نموده و اعلام وفاداری کند . فرض کنیم یکی ازعوامل سرکوب یکی از فرماندهان ارتش و سپاه، بسیج، یا نیروی انتظامی بخواهد تسلیم شود و خواهان امان‌نامه برای حفظ امنیت خود و خانواده اش و حتی نیروهای تحت امرش باشد.
اکنون این فرد باید به کجا تسلیم شود؟ با چه کسی یا کدام نهاد و تشکیلات رهبری باید مذاکره کند تا امان نامه گرفته و امنیتش حفظ شود؟ او باید به چه کسی یا کدام تشکیلات و آلترناتیو علام وفاداری کند ؟ آیا باید به شاهزاده رضا پهلوی خود را تسلیم و اعلام وفاداری کند یا با عوامل شورای گذار و یا با شورای تصمیم و یا با جریانات چپ و یا مریم رجوی و سازمان مجاهدین تسلیم و اعلام وفاداری کند یا به رهبران ۳ گانه حزب کومله و یا حزب دمکرات؟ وقتی که یک ارتشی که در تضاد کامل با دیدگاه و عملکرد سیاسی سازمان مجاهدین خلق و یا حزب ۳ گانه کومله و حزب دمکرات است چگونه می‌تواند وارد میدانی شود که به طور مثال با نمایندگان این فرقه‌ها و گروه‌ها باید صحبت نماید؟
مگر ارتش جنایت‌ها و خیانت‌های این فرقه و گروه‌ها را فراموش می‌کند؟ ارتش ملی با چه کسی باید وارد گفتگو شود؟ ارتش باید بداند که این جنبش انقلابی را چه کسی رهبری سیاسی و میدانی می‌کند. ارتش باید بداند این جنبش انقلابی ، مردانه یا زنانه و یا فمینیستی است یا اتقلابی ملی؟ آیا ارتش می‌تواند با فمینیست‌ها وارد گفتگو شود و اعلام وفاداری کند ؟
ارتش باید بداند نماینده و یا نمایندگان این جنبش چه خواسته هایی دارند و آیا خواسته‌ی آنها ملی، صنفی یا قومی است و اساسا خواست آنان چیست ؟در آخر اینکه باور این موضع سخت است که پس از ۴۳ سال که از عمر حکومت منحوس جمهورس اسلامی می‌گذرد؛ برخی به اصطلاح مبارزین ضد جمهوری اسلامی که عمدتا از گرایشات سیاسی چپ مفلوک و ورشکسته ومجاهدین همیشه مزاحم خلق، هنوز دنبال انحلال ارتش بوده و این ارتش را ارتش امپریالیستی نامیده و به آن توهین و حمله می‌کنند.و یا حتی عده ای از هوادارن نظام پادشاهی به ارتش توهین کرده و با لفاظ رکیک ارتش را مود حمله قرار میدهند . فراموش نکنید که ارتش با انتخاب ملت است نه با ملت، پس ملت و مردم هر چه را انتخاب کنند ارتش باید از آن حمایت کند. در این برهه‌ی حساس نباید کار و وظیفه‌ی خود را گردن ارتش انداخت وقتی هنوز آحاد ملت ناراضی ، تمرد نکرده و در انقلاب شرکت نمی‌کند پس چرا باید ارتش را قربانی کرد.

 

چرا باید ارتش ایران را بی انگیزه و مرعوب کرد!!؟ بقلم مهرداد حیدرپور

مگر ارتش ایران همان دست خدا نبود ؟ً ارتش ایران آخرین امید برای حفظ موجودیت و تمامیت ارضی ، مصالح و منافع ملی ایران است. و این ارتش همواره از سیاست دوربوده و هرگز مانند سپاه پاسداران ،سازمان بسیج وحتی نیروی انتظامی وارد سیاست نشده است .

این روزها برخی از افراد بی نام و نشان و جعلی و یا به اصطلاح مبارزین و فعالین سیاسی دردنیای مجازی ، همراه و همصدا با برخی از جریانات چپ ورشکسته و یا مجاهدین خلق و یا عده ای ناآگاه و نادان که در دام سایبری های جمهوری اسلامی قرارگرفته اند، دانسته و یا ندانسته ،همراه و همصدا با جمهوری اسلامی، در صدد بدنام کردن ارتش مظلوم و تنهای ایران بوده و سعی دارند ارتش و ملت را در مقابل هم قرار دهند . نیاز به تکرار نیست که ، طبق برخی از نظر سنجیها، ارتش ایران محبوب ترین ارگان در طول این ۴۳ سال ،عمر حیات جمهوری اسلامی بوده و هست .و همین محبوبیت ارتش نزد مردم، باعث وحشت، نگرانی و حتی خشم حاکمیت جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران شده است . بدنه ارتش مردمی است و همراه با مردم . بدنه ارتش مخالف جمهوری اسلامی و کاملا ناراضی از شرایط ایران است و این موضوع را حاکمان جمهوری اسلامی خوب میدانند و از این موضوع کاملا وحشت و واهمه داشته و دارند و این یکی ازدلایل بی اعتمادی جمهوری اسلامی به ارتش بوده وهست . پس احتمال اینکه حاکمیت ازارتش برای سرکوب ملت و انقلاب ملت علیه جمهوری اسلامی استفاده کند کم است و حاکمیت جمهوری اسلامی ازاین بیم دارد که ارتش را بصورت رسمی وارد میدان مقابله با ملت نموده و این ارتش درمیدان دست به سرکوب نزده ، تمرد و سرپیچی کرده و از این فرصت برای ملحق شدن به ملت و انقلاب استفاده نموده و درست در بزنگاه تاریخی به مردم ملحق و کار را تمام کند .ارتش هیچگاه خودش را جدا از ملت ندانسته و این مهم را بارها و بارها ثابت کرده و نیازی به اثبات ان نیست . جدا از انجام وظیفه ارتش ایران در طول جنگ ایران و عراق و نشان دادن رشادت و حماسه افرینی های بسیار در طول ۸ سال مقابله با ارتش عراق ، در طول این ۴۳ سال هم، هر گاه ،هر زمان مردم دچاربلا و مصیبتی بودند ارتش با انکه خود در محرومیت بود اما در صف اول امداد رسانی و خدمت به ملت و ایران و ایرانی حاضر بوده .

زلزله امد و خرابی به بارآورد ارتش در خط مقدم امداد رسانی بود ( ارتش دست خدا بود.دست خدا لقبی بود که مردم شهر بم و استان کرمان بعد از زلزله بم به ارتش داده بودند ) سیل آمد وخرابی به بارو آورد و باز این دست خدا یعنی ارتش ایران بود که در خط مقدم امداد رسانی ، حضور داشت .

برف و کولاک امد و راه ها بسته شد بازاین دست خدا( ارتش ایران) بود که در خط مقدم امداد رسانی ،جاده های برف گیر کشور را از برف پاک و راه را هموار و ایمن میکرد . در هنگامه خشکسالی و بی ابی این دست خدا یا همان ارتش ایران بود که با امکانات ناچیز و ضعیف خود اقدام به ابرسانی به ملت بی اب و تشنه درمناطق کم و بی اب کشور کرد.

ویروس کرونا امد و باز این ارتش یا دست خدا بود که با امکانات کم و ناچیز، در امر خدمت رسانی به ملت ایران در کنار کادر مظلوم درمانی کشوردر خط مقدم بود و همه اینها در حالی است که بودجه ارتش در قیاس با سایر نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی (سپاه پاسداران و بسیج و نیروی انتظامی ) دارای کمترین رقم است . در خیزش و قیام های ۱۳۹۶و ۱۳۹۸ تعداد زیادی از پرسنل ارتش و برخی از خانواده های انان ( فرزندان ) که در میان ملت در اعتراضات و قیام بر علیه جمهموری اسلامی حاضر بودند دستگیر و راهی زندان شدن و کسی از انان یاد نکرده و نمیکند . وفتی خطر تجزیه ایران وجود دارد . وقتی سیاست خارجی برخی از کشورهای همسایه ایران( عربستان -ترکیه – اذربایجان) و حتی بخشی از سیاست خارجی اسرائیل تمایل به تجزیه ایران دارند چرا باید به ارتش ایران تاخت او را بی انگیزه و مرعوب کرد .

در هر تغییر و تحولی که قرار است در ایران رخ دهد باید ارتش ایران را حفظ کرد باید فرماندهان رده های میانی ارتش هوشیار باشند که ساختار اصلی ارتش (نظامی و دفاعی) از هم پاشیده نشده و آسیب نبیند .

هم کشورمان ایران و هم ملت ایران و همه ما به ارتش، بسیار بیش از انچه که تصور میشود احتیاج داریم . ایران ایرانی برای حفظ تمامیت ارضی و مصالح و منافع ملی کشور به ارتش احتیاج دارد . نباید به سمت و سویی برویم که گرفتاردر دام چپ ها ،مجاهدین خلق و عمله های مزدور و ناآگاه وابسته به یگانهای سایبری جمهوری اسلامی شده و به ساختار و بدنه ارتش صدمه زده و آسیب برسانیم .

لازم به تکرار نیست که هنوز هستند افرادی از جریانات ضد ایرانی و شرکت کننده در فتنه ۱۳۵۷که به دنبال انحلال ارتش بوده و هستند ودر کل با موجودیت ارتش ایران ضدیت داشته ومخالف ان بوده و هنوزهم بر ضدیت و مخالفت خود پافشاری میکنند واین روزها بوسیله ایادی خود به تخریب و تبلیغ علیه ارتش مظلوم ایران می پردازند.مخالفین ارتش ایران بسیار خوشحال خواهند شد که حاکمیت جمهوری اسلامی ارتش ایران را وارد میدان نموده تا به زعم خود ، ملت قیام کننده را سرکوب کند و بدینوسیله از محبوبیت ارتش کاسته شده و ارتش منفور گردیده و این بهانه ای برای تاختن دوباره به ارتش باشد و دوباره ، دم از انحلال و نابودی ارتش بزنند .خیانتی که یک باردر سال ۱۳۵۷تا ۱۳۵۹ توسط جریانات چپ مزدور وجیره خوار وابسته به شوروی و مجاهدین خلق و یاران و ایادی خمینی صورت گرفت و انها خواستار انحلال و انهدام ارتش ایران بودند و حاکمیت نادان و ابله که توان تشخیص درست و غلط را نداشتند و با مفاهیمی مانند منافع و مصالح ملی بیگانه و نااشنا بودند ودرک درستی ازان نداشتند ارتش را تقریبا نابود وبه خاک سیاه نشاندن و همین مسله هم فرصتی شد برای دولت وقت عراق که به خاک ایران حمله نظامی نموده وتمامیت ارضی و منافع و مصالح ملی ایران و ایرانیان را به خطر اندازد.

اگر ارتش ایران در همان دروان توسط جمهوری اسلامی و به پیشنهاد چپ ها و مجاهدین خلق و ایادی مزدور خمینی نابود نشده بود بی شک دولت وقت عراق و ارتش تحت امر صدام حسین توان وجرات حمله به ایران را نداشت . شاید بتوان ادعا کرد که همین خیانت چپها و مجاهدین خلق در کنار خمینی و یارانش باعث طولانی تر شدن جنگ ایران و عراق شد و حتی دراین تهاجم به خاک ایران در کنار نام صدام حسین و حزب بعث نام جریانات و احزاب چپ مجاهدین خلق و ایادی خمینی هم دیده میشود چرا که باز میتوان ادعا کرد چپ ها به همراه خمینی و یارانش از مسببین حمله عراق به ایران بودند .تا تاریخ وجود دارد این خیانت جریانات چپ به ارتش ایران در تاریخ ثبت و ماندگار است و هیچ کسی ان را فراموش نمیکند.وظیفه هر وطن دوست و وطن پرستی(واقعی) ایرانی است، که اجازه ندهند تا برخی همگام و همسو با جمهوری اسلامی ارتش ایران را در مقابل ملت و ملت را در مقابل ارتش قراردهند.

این چه استدلال غلط واحمقانه ای است که چون ما مخالف جمهوری اسلامی هستیم چون با جمهوری اسلامی در جنگ و مبارزه هستیم پس باید ارتش را منحل و نابود کنیم. در پایان عرض میشود که ارتش ایران آخرین امید برای حفظ موجودیت و تمامیت ارضی ، مصالح و منافع ملی ایران است و اولویت هر وطن پرست یا وطن دوست و یا یک ایرانگرای واقعی در هر شرایطی باید حفظ منافع و مصالح ملی و تمامیت ارضی ایران باشد .

سیاست جمهوری اسلامی حاکم بر ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درطول این ۴۳ سال در تضاد کامل با منافع و مصالح ملی ایران و ایرانیان بوده واست و به همین دلیل است که ملت فهیم و به ستوه امده ایران خواهان انحلال و براندازی جمهوری اسلامی در کلیت ان هستند. انهایی که در این ایام حساس و سرنوشت ساز به ارتش ایران حمله و توهین و تحقیر میکنند باید واقعگرا باشند چرا که نمیتوان ادعای مخالفت با جمهوری اسلامی را داشت ولی به ارتش ایران که آخرین امید برای کسب آزادی وحفظ موجودیت و تمامیت ارضی ، مصالح و منافع ملی ایران است حمله کرد و به ان تاخت و توهین و تحقیر نمود .

سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۱ خورشیدی