۱۳۹۰ شهریور ۲۵, جمعه


مراسم سالگرد دکتر شاپور بختیار اخرین نخست وزیر دروان پهلوی چندی پیش  در حالی سپری شد که مسله پیرامون ارتباط دکتر بختیار با جنگ ایران و عراق و اسناد تازه منتشر شده وزارت امورخارجه بریتانیا در همین مورد بحث داغ روز بود . حتی در برخی موارد برخی به مسله اختلافات میان دکتر بختیار و ارتشبد اویسی با ارتشبد قره باغی پرداخته و اظهار نظرهای پیرامون این اختلافات داشتند . و در همین مورد بحثی به صورت نوشتاری میان هواداران و منتقدین دکتر بختیار در گرفته بود .اما فارق از همه این بحثها ،چنین بنظر میرسد که اسناد تازه منتشر شده وزارت امور خارجه بریتانیا و مصاحبه برخی از افراد صاحب نام در سالهای اخیر و همچنین بررسی رویدادهای سیاسی و تاریخی چند سال گذشت  منجمله کودتای نوژه شروع جنگ میان ایران و عراق و ... حکایت از یک ماجرای تاسف بار دیگر دارد که بررسی صحت و درستی ان بر عهده کارشناسان و اهل فن میباشد .
اما براستی اختلاف میان دکتر بختیار و ارتشبد اویسی با ارتشبد قره باغی در چه بود ؟ و چرا بگفته ارتشبد قره باغی، بختیار و اویسی و ایادی انها  شایعاتی را  بر علیه قره باغی که صرفا برای تخریب وجهه او بوده را رواج میدادند ؟ میان دکتر بختیار و ارتشبد قره باغی در روزهای پایانی حکومت پهلوی چه گذشت؟
ایا براستی بنا بر اظهار هوداران و یاران و همرزمان بختیار، هیچ رابطه ای بین او و کودتای نوژه وجود نداشته است ؟و یا اینکه چرا ارتش بعد از خروج شاه از ایران در 26 ماه 1357 کودتا نکرد؟ و دهها سوال از این دست که گاها در ذهن برخی از جوانان جویای حقایق روزهای اخر حکومت شاه و بعد از انقلاب 22 بهمن 1357 وجود دارد .
اکثر ایرانیان خاصه انهایی که در خارج ازکشور هستند و تعلق خاطر به رژیم پهلوی داشته و دارند معتقد هستند که ارتش باید پس از خارج شدن شاه از ایران  کودتا میکرد ولی اعلان بیطرفی ارتش انهم از زبان ارتشبد قره باغی رئیس ستاد ارتش شاه ایران از دید هواداران یاد شده خیانت تلقی شده است  . . .
اما چرا کودتا نشد ایا اکان ان وجود داشت و یا خیر ؟
وقتی شاه ایران  همه را وامیگذارد و خود و خانواده اش از کشور خارج میشوند ؟، وقتی که ارتشبد قره باغی در همان روزها و ساعت اخر حضور شاه در ایران ازشاه سوال میکند که :اعلیحضرت اکنون دستور چیست؟ و اعلیحضرت عنوان میکنند که : با دولت همکاری کنید .چرا که خود شخص شاه هم متوجه شده بود که همه دوستان و متحدان او در قدرتهای جهان قصد دارند نیروی دیگری را جانشین او کنند ، پس مسله کودتا برای یک ذهن عاقل و بالغ مسله اش حل شده است .
چرا ارتش کودتا نکرد ؟چرا در برابر انقلاب نایستاد؟
اما باید پرسید کودتا علیه چه کسی و . . .  در این مورد ارتشبد قره باغی چنین نظر داشت که :کودتای نظامی نظامیان ، یعنی در یک کشور، نیروی نظامی بر علیه دولت وقت قیام کند و دولت را ساقط نماید و جای دولت را بگیرد  . . .
شاه در روزهای اخر حکومتش و قبل از خروج از کشور دکتر بختیار را بعنوان نخست وزیر انتخاب کرده بود . گرچه دولت بختیار برای شاه تحمیلی بود و شرط بختیار هم برای قبول پست نخست وزیری خروج شاه از ایران بود .اما هر چه بود دولت بختیار قانونی بود و مجلسین سنا و شورای ملی به ان دولت رای داده بودند. پس ارتش شاه  وظیفه داشت بنابر توصیه شاه مبنی بر همکاری ارتش با دولت قانونی بختیار از دولت حمایت کرده و مطیع دستورات ان دولت باشد .هرچند که شاه قیدی را هم گذاشته بود و ان، تا زمان حمایت دولت از قانون اساسی بود .مضافا بر اینکه اخرین دستور شاه هنگام خارج شدن ایشان از کشور این بوده که نباید خونریزی صورت بگیرد و منظورشاه  منع ارتش از برخورد خشونت امیز با ملت و مردم بود .
اخرین شاه ایران محمد رضا پهلوی ، روز 25 دی ماه 1357 به ارتشبد قرباغی عنوان مینماید که دکتر بختیار نگران است و نگرانی او بابت دخالت ارتش و کودتای نظامی ارتش شاه می باشد .چرا که دکتر بختیار مدعی شده بود که در برخی از شایعات و اخبارهای داخل و خارج امده که احتمال کودتا از سوی ارتش میباشد.بنابراین  محمد رضا شاه از ارتشبد قره باغی میخواهد که برای برطرف شدن نگرانی دکتر بختیار ارتشبد قره باغی یک مصاحبه نماید و اعلام  کند که ارتش قصد کوتا نداشته و ندارد و کودتا نخواهد کرد و این دقیقا کاری بود که قره باغی انجام داد.قره باغی در ان مصاحبه ضمن تکذیب احتمال کودتا از طرف ارتش اعلام میکند که اگر  ارتش و مردم رودر روی هم قرار بگیرند انوقت نه ملتی خواهد ماند و نه ارتشی و این آرزوی نیست که هیچ ایرانی وطن پرست داشته باشد .شاه ایران فردای مصاحبه ارتشبد قره باغی از ایران خارج شد و دیگر هرگز باز نگشت .
اخرین پادشاه ایران محمد رضا پهلوی قبل از خارج شدنش  برای یک مصاحبه با ( تی ری ژاردن) خبرنگارروزنامه فیگارو  فرانسه و فرستاده مخصوص حاضر میشود و در طی این مصاحبه (تی ری ژاردان) به شاه ایران یاد آور میشود که طرفداران و دوستان سابق دکتر بخیار که بعد در زمره مخالفین او درامدند او را خائن میدانند چرا که مخالفین بختیار اعتقاد داشتند بختیار که زمانی جزء مخالفین ومنتقدین حکومت پهلوی بوده حال قصد نجات رژیم پهلوی و شاه را دارد . ژاردن برای شاه ادامه میدهد که طرفداران حکومت پهلوی و محمد رضا شاه هم او را خائن میدانند چرا که بر این باور بودند که بختیار به این بهانه و با پیش شرط خارج شدن شاه میخواهد محمد رضا را به تبعیدگاه اعزام کند .
بر همگان روشن است که شاه هم به بختیار اطمینان نداشت و دولت او را یک دولت تحمیلی میدانست و ارتشبد قره باغی هم به خوبی درک کرده بود که دولت بختیار تحمیلی است .
اما یکی از نکات جالب ماجرا این است که فردای مصاحبه  محمد رضا شاه با( تی ری ژاردن) دکتر بختیار نخست وزیر تحمل شده بر شاه ایران در یک مصاحبه با روزنامه نگاران اعلام میکند که اعلیحضرت (محمد رضا شاه )تا چند روز دیگر از کشور خارج میشوند و در این موقعیت من نمیتوانم بگویم که ایشان (شاه)به ایران باز میگردند یا نه ؟
26 دی ماه 1357 شاه ایران محمد رضا پهلوی به همراه خانواده و تنی چند از کشور خارج میشود . ارتشبد قره باغی قبل از خارج شدن ایشان از کشور از شاه سوال میکند که : اگر بعد از خروج اعلیحضرت از کشور با توجه به اخباری که در روزنامه ها نوشته میشود ، اتفاقی حادث شود ، اتفاقات غیر مترقبه ای که الان ما نمی توانیم پیش بینی کنیم  . . . وظیفه ارتش چیست ؟محمد رضا شاه پهلوی در جواب سوالات ارتشبد قره باغی چندین دستور میدهد ، که یکی از انها این بود که ارتش  را باید به هر قیمیتی حفظ کرد و شاه با این جمله معنی دار خود، دستورات خود را به پایان رساند: فرماندهان هر کاری را که مصلحت دانستید انجام دهید  . شاه معتقد بود که ارتش برای حفظ مملکت ضروریست . واین نشان از نگرانی شاه بابت اینده مملکت داشت و اینکه این ارتش با پول ملت  ساخته و اماده و تجهیز شده و برای ملت هم باید حفظ شود .و نباید از هم بپاشد ارتشی که در منطقه نمونه بود قدرتمند و پول زیادی هم خرج تجهیز ان شده بود و مایع ابروی ملت بود . اما ،  شاه صدای انقلاب را شنیده بود و ان را هم به صراحت اعلام کرده بود . پس این یعنی تسلیم شدن به انقلاب  و تایید ان . حتی فرح دیبا ملکه شاه ایران هم بنا بر روایت به دیدار ایت الله خوئی در نجف رفته بود .امانظر بسیاری ، شاید یکی از بزرگترین اشتباهات شاه خارج شدن ایشان از کشور بود . به گواه دوست و دشمن ، اگر محمد رضا شاه از ایران خارج نشده بود خمینی ان اخوند مرتجع عقب مانده هیچگاه به ایران باز نمیگشت .خصوصا انکه خمینی بعد از رسیدن به فرانسه از دولت فرانسه تقاضای پناهندگی سیاسی کرده بود و نیک میدانست که باید فکر بازگشت را از سر بدر کند مگر انکه معجزه و یا رویداها و اتفاقات عجیب و غریب رخ دهد و . . . ولی چرخ گردون بر خلاف میل محمد رضا شاه و بروفق مراد خمینی چرخید .
اصرار بختیار مبنی بر خارج شدن خمینی از ایران برای چه بود ؟ ایا این فکر زائیده ذهن او بود و یا شخص یا اشخاصی  این فکر را به ذهن او انداختند ؟ ابراز این سوال از جهت ان نیست ، که بختیار قصد خیانت داشته،خیر . بلکه ، کسی از اگاهان ، بر وطن پرستی بختیار شک ندارد . لیکن فقط برای باز شدن سر فصلی تازه جهت یک بررسی دیگر از اوضاع ان روز ایران است که شاید گذر زمان برخی از حقایق هنوز پنهان مانده را افشا کند .و این پازل معما گونه را تکمیل نماید .
اما اگر براستی شاه و خانواده او در ایران میماندند  و ایران را ترک نمیکردند ، حرکت تحولات در ایران کند یا متوقف می شد یا اینکه محمد رضا شاه و خانواده او به سرنوشت خانواده لوئی پادشاه مقتول فرانسه دچار میگشت .و سر او و ملکه را بالای دار میبردند ؟ این نگرانی بود، که در ذهن ملکه فرح دیبا وجود داشت. او بارها در جمع امرای ارتش این را بیان کرده بود که اگر انها زودتر کشور را ترک نکنند به سرنوشت پادشاه مقتول فرانسه و ملکه او ماری انتوانت دچار خواهند شد .و اما ژنرال هایزر ... در مورد این ژنرال چندین ستاره امریکایی سخن بسیار گفته شد و کتابها مقالات و . . .  به نگارش در امده ، اما ژنرال هایزر هر چه بود و هر که بود وبرای  چه  نیتی ، به ایران امده بود تا . . .
اعلام شده بود که این ژنرال امریکایی برای حمایت از دولت ملی بختیار به ایران امده !!! ولی بعدها مشخص شد که هایزر همراه با سفیر کبیر وقت امریکا در تهران به نزد شاه رفته بوده است !!! و از او ساعت  و روز خروج شاه را خواسته بود !!! پس کاملا مشخص بوده است که ماموریت هایزر به بهانه حمایت از دولت بختیار در اصل برای خارج کردن شاه از ایران و فلج کردن ارتش بوده است و دکتر بختیار هم خواسته یا ناخواسته عمدا و یا سهوا در انجام این مهم نقش بازی میکند و با اصرار خود مبنی بر خارج شدن شاه از ایران ، محمد رضا شاه را بیشتر تحت فشار قرار میدهد . از ان سو هم خمینی که تقریبا یقین حاصل کرده بود که با کمک و مساعدت امریکا و برخی دول اورپایی  و حتی چراغ سبز اسرائیل بزودی شاه سرنگون خواهد شد و امکان باز گشت او حاصل میشود شرط باز گشت به ایران را خروج شاه اعلام میکند که البته برخی معتقد هستند که این سخن از ذهن خمینی برنخواسته بود بلکه بر او ذهن کودن او که جز قتل و ادمکشی هیچ فکری نداشت ، القاء شده بود . البته برخی از منتقدین هوادار خاندان پهلوی ، مدعی هستند که  ماموریت بختیار هم که از قبل پیش بینی و هماهنگ شده بود که  همانا خارج کردن شاه از کشور بوده است . اما هنوز هم پس از سالها که رویداد 22 بهمن 1357 میگذرد برخی اعتقاد دارند که اگر محمد رضا شاه از ایران خارج نمی شد و در مقابل اصرارهای بختیار و ژنرال هایزر مقامت میکرد خمینی به ایران باز نمی گشت. این ادعا را  هم ارتشبد قره باغی که با شخص بختیار هم اخلاف بسیار داشت بیان کرده بود .
با این حال بختیار شخصیتی شناخته شده نبود و از مخالفان سر سخت رژیم حکومت پهلوی هم بود و در حقیقت با خاندان پهلوی پدر کشتگی داشت و هیچ محبوبیتی هم در بین مردم نداشت .محبوبیت فعلی  نام بختیار در حال حاضر بخاطر نوع بقتل رسیدن او و منفور بودن امرین قتل که همانا حاکمان ادمکش جمهوری اسلامی بوده اند میباشد .چرا که برخی معتقد هستند که بختیار بخاطر نوع به قتل رسیدنش مظلوم واقع گشته است و محبوبیت او بخاطر مظلومیت اوست .
چندی بعد از 22 بهمن 1357 ژنرال هایزر با کمک و مساعدت دکتر بختیار کتابی را در انگلستان منتشر میکند !! دوستان و هواداران اقای بختیار هم بلافاصله تبلیغات دامنه داری را درباره کتاب ژنرال هایزر انجام دادند که البته هنوز هم گاها افرادی سود جو پس از گذر مدتها از ان کتاب بعنوان سند استفاده کرده و خواندن ان را با، اب و تاب به همه سفارش کرده و ان را در رسانه(تلویزیون ماهواره ای ) خود به فروش میگذارند تا سودی عاید جیب خود کنند .
اقای بختیار شخصا خودش طی یک پیام مخصوص در هفته نامه ها و رادیوی اختصاصی خودش از تمامی ایرانیان موکدا خواسته بود تا کتاب به رشته تحریر در امده بوسیله ژنرال هایزر را خریداری کرده و مطالعه کنند .!!! چرا که در ان کتاب از برخی عملکرد های  ارتشبد قرباغی را به گونه ای نوشته شده بود که خواننده کتاب را متوجه این منظور میکرد که ارتشبد قره باغی خائن بوده و . . .  و از انجایی که بختیار و قره باغی با هم مشکلات بسیاری داشتند بختیار هم از این فرصت پیش امده بسیار استفاده کرد .
اما پس از انتشار کتاب ژنرال هایزر دریادار حبیب اللهی فرمانده نیروی دریایی حکومت محد رضا شاه و چند تن از فرماندهان ارتش و برخی سیاسیون  شاه که از دست اتش انتقام و کینه توزی خمینی و حکومت منحوس او جان سالم بدر برده بودند هر کدام در مواردی که اطلاع داشتند مقاله هائی نوشته و منتشر کرده و در ان نادرست بودن نوشته های ژنرال هایزر را در مطبوعات با دلیل و مدرک شرح دادند .و ثابت کردند که کتاب ژنرال هایزر جنبه تبلیغاتی داشته است و فقط برای برائت خودش و دولت وقت امریکا نوشته شده بوده است .
چندی بعد از چاپ کتاب ژنرال هایزر حال نوبت ژنرال ارتشبد قرباغی بود که کتابی به نام( اسرار ماموریت ژنرال هایزر در بحران ایران به رشته تحریر در اورده و منتشر کند .)
ارتشبد قره باغی  به قول خودش در کتاب یاد شده سعی در اثبات نادرست بودن اطلاعات  ادعاهای مطرح شده در کتاب ژنرال هایزر را داشته است .
باز از نکات جالب این داستان این است که 7 ماه پس از انتشار کتاب ژنرال هایزر ، او در مصاحبه ای با تلویزیون (ان بی سی) (NBC ) صراحتا اعلام میکند که مطالب کتابش را با مشورت سازمان سیا امریکا – وزارت امور خارجه امریکا – شورای امنیت ملی امریکا و شخص لرد چالتون کارشناس وزارت دفاع انگلستان به رشته تحریر در اورده است .پس این بنوعی اقرار به نادرستی مطالب کتاب ژنرال هایزر بوده است .و هایزر با زبان بی زبانی اقرار میکند که مطالب کتابش به دور از واقعیت بوده و فقط  به دستور دولت امریکا و بر حسب مصالحه و منافع ملی امریکا تهیه و تنظیم شده است و دروغ نویسی عمدی  و وارونه کردن حقایق در ان کتاب موجود است .
شور بختانه ، برخی از نویسندگان و محققین و تاریخ نگاران نه چندان  مطرح داخلی و خارجی وقتی در مورد رویداد و انقلاب 22 بهمن 1357 بحث کرده و یا مقاله و کتابی منتشر میکنند برای برخی از ادله های خود با علم به اینکه کتاب فوق به درو از واقعیتهای ان زمان است، باز  به کتاب پر از ابهام و به دور از حقیقت ژنرال هایزر رجوع کرده و به ان استناد میکنند .همانطور که در سطور بالاتر قید شده ظاهرا  ژنرال  هایزر نماینده دولت امریکا طبق اسناد، برای حمایت از دولت ملی بختیار امده بود اما در میانه راه به یک باره اعلام میشود که ماموریتش تمدید و ماموریت  دیگر این ژنرال امریکایی یافتن وزیر جنگ برای دولت ملی دکتر بختیار بوده است !!!. چیزی که در تاریخ ایران وجود نداشته است که یک ژنرال اجنبی از نوع امریکایی ان برای دولت ملی ایران و دکتر بختیار وزیر پیداکرده و انتخاب کند !!! اساسا به چه مناسبتی باید برای پشتیبانی از دولت بیایید و برای دولت وزیر و وکیل انتخاب کند ؟!!البته ژنرال هایزر وظیفه دیگری هم داشت و ان تحت کنترل در اوردن ارتش و فلج کردن ان برای عدم  کودتای احتمالی بود . و در این راستا هم موفق شده بود .ارتش و فرماندهان بله قربان گوی ارتش شاه ، را مهار کرده و تحت کنترل خود در اورده بود تا   خطر کودتا را رفع کند .او ارتش را وادار به سکوت و حمایت از دولت و انقلاب کرد .
ژنرال هایزر با کمک دکتر بختیار در تدارک ورود خمینی به ایران  شدند . بختیار بجای مراجعه به ارتش و شورای سلطنت به سفیرکبیر امریکا و انگلیس و نماینده انها ژنرال هایزر مراجعه میکرد و راهنمایی میخواست و با انها طرف مشورت می شد .
دکتر بختیار هیچ هماهنگی و تفاهمی با ارتش نداشت .و با ارتش هماهنگی نمیکرد !. به همین خاطر ارتشبد قره باغی قصد استعفا داشت انهم درست زمانی که بختیار با هایزر سرگرم تدارک دیدن ورود خمینی به ایران بودند .
ارتشبد قره باغی ادعا میکند :وقتی برای صحبت در مورد مسایل حاد و  روز به دفتر نخست وزیر دکتر بختیار رفتم با کمال تعجب دیدم که ژنرال هایزر قبل از من انجا بوده و مشغول مذاکره با دکتر بختیار .!!
قره باغی ادامه میدهد :دکتر بختیار به من قول میدهد که خمینی هرگز به ایران نخواهد امد و فرودگاه را خواهد بست اما بعد از یک هفته میبیند که بختیار بدون مشورت با شورای فرماندهان ارتش و بر خلاف وعده های داده شده از سوی او مبنی بر ممانعت از ورود خمینی به ایران با مشورت و کمک ژنرال هایزر فرودگاه را برای ورود خمینی باز و اماده میکند .( بختیار همواره در دیدار با امرای ارتش و ارتشبد قره باغی عنوان میکرد که با اقایان طالقانی ، منتظری ، بهشتی ، مفتح ، دیدار داشته است .و جالبتر انکه اقای بختیار اقای منتظری را از میان همه این افراد بیشتر میپسندید و از او تعریف میکرد .) بهرحال هر چند قبل از ان ،دکتر بختیار در یک مصاحبه و برنامه تلویزیونی غیر مستقیم به خمینی اعلام میکند که خمینی ازاد است به ایران بیایید و به قم برود و انتقاد هم بکند با خودسری و انارشیسم مخالف است و خمینی را از دخالت در سیاس باز داشت .ادامه داد که باید اجازه دهد که دولت بختیار به کار خود ادامه دهد و حتی اعلام کرد که در غیر این صورت سر جایش نشسته و حاضر نیست  از پست و مقام خود به راحتی دست کشیده و مرغ طوفان است و نمی ترسد زه طوفان. . . وقتی قره باغی متوجه خلف وعده های دکتر بختیار میشود به او اعتراض میکند و از او در مورد خلف وعده های داده شده توضیح میخواهد و از او سوال میکند و در جواب دکتر بختیار در عین ناباوری میگوید : سفیر امریکا و انگلیس به او قول داده اند که خمینی بیایید و به قم برود و دخالت در سیاست نکند !!!.در واقع دکتر بختیار بجای مشورت با شورای سلطنتی و شورای فرماندهان ارتش با سفرای امریکاو انگلیس مشورت کرده و از انها خط میگیرد و ظاهرا به انها هم اعتماد میکند .
در واقع ارتش ایران در یک عمل انجام شده قرار میگیرد و بختیار خمینی را با تشریفات وارد ایران میکند و خمینی هم نخست وزیر برای خود و ایران انتخاب مینماید و درحضور نخست وزیر به اصطلاح  قانونی دکتر بختیار در ایران  تلویزیون سراسری و ملی ایران ، ورود خمینی و سخنرانی او در گورستان تهران و انتخاب نخست وزیر از سوی او وزدن مشت بر دهان نخست وزیر قانونی شاه را(من توی دهن این دولت میزنم ) مستقیم پخش میکند .با ورود خمینی به ایران و انتخاب اقای بازرگان به عنوان نخست وزیرژنرال هایزر  ماموریت خود را تمام شده میبیند و راهی امریکا میشود .
اما چرا کودتا نشد ؟ فارق از همه مسایلی که در مورد کودتا و اما و اگر های ان گفته اند باید عرض کرد که در ارتش شاه در ان سالهای بحرانی هیچ فرماندهی یافت نمی شد که جسارت و شهامت و مدیریت یک کودتا را داشته باشد .فرض کنیم ژنرال هایزر و هیچ ژنرال خارجی دیگری در ایران نبوده و ارتش شاه را محدود و فلج و نا کار امد نکرده بود .ایا باز یک افسر جسور و با شهامت در کادر بالای ارتش شاه یافت می شد که بتواندجسارت انجام یک کودتا را داشته باشد .  کودتای 28 مرداد با مساعدت امریکا و انگلیس بود که بوجود امد و دولت مصدق را سرنگون کرد .اگر حمایت امریکا و انگلیس نبود کودتای 28 مرداد هم صورت نمیگرفت .پس   کدام تیمسار و یا ژنرال ارتش شاه مدیریت و جسارت و شهامت کودتا را داشت  ان هم بدون حمایت خارجی . امرای ارتش شاه در ان سالها فقط برای اجرای اوامر شاه تربیت شده بودند و هیچ اراده و قدرت تصمیم گیری نداشتند . در وطن پرستی انها شکی نبود ولی انها به گونه ای انتخاب شده بودند که فقط بله قربان و بله اعلیحضرت را بگویند و تمام . تمامی امرا و فرماندهان ارتش شاه در سردرگمی و نگرانی و دستپاچگی کامل بسر میبردند برخی از  انها خود را باخته بودند پس با این حساب کودتا انجام نمیشد . حتی برخی از انها دستگیر نشدند بلکه خود با پای خود به شورای انقلاب رفته و خود را تسلیم کردند و سرانجام ناجوانمردانه  اعدام شدند.
دکتر بختیار جنگ و  ایران و عراق و . . .
کشته شدن دکتر بختیار ان هم به انصورت فجیع و دردناک باعث شد که او محبوب شود و کمتر بتوان به او انتقاد کرد و یا از او ایرادی گرفت چرا که از سوی هواداران متعصب  او محکوم به . . . می شوی .و همین مسله هم باعث شد که برخی مسایل در پس پرده بماند . اما اخیرا برخی از اسناد تازه منتشر شده وزارت امور خارجه بریتانیا حکایت یک داستان قدیمی و دور از نظر مانده را باز روایت کرده و میکند و ان نقش دکتر بختیار در مورد جنگ ایران و عراق است .براستی چه رابطه ای میان دکتر بختیار و  جنگ ایران و عراق و یا حتی کودتای نوژه و . .  میباشد ؟ ایا امکان دارد دکتر بختیار از سر ناچاری و سهوا درگیر همکاری با صدام شود؟  ان هم به نیت آزادی ایران ؟یا خیر ؟ ایا امکان دارد دکتر بختیار هم دچار اشتباه شده باشد .؟ هر چند بعد ها اعلامیه ها و نقطه نظرات دکتر بختیار در مورد جنگ ایران عراق منتشر شده و موجود است و ان جنگ و دولت عراق را محکوم کرده، همانطور که ارتشبد قره باغی و بسیاری دیگر هم ان جنگ و دولت عراق را محکوم کرده بودند  . اما . . .  جنگی که باعث تثبیت رژیم ملایان و اخوندهای عقب افتاده شد و بدبختیها و مصیبتهای بسیار برای ملت ایران به ارمغان اورد .
 به تحریک خمینی و بخاطر خصومتهای شخصی که با صدام حسین در طول اقامتش در عراق داشت و با پیامهای مستقیم خود که دولت و ارتش عراق را به قیام علیه دولت و حکومت صدام وا میداشت و دولت و حکومت صدام را کافر و . . . چنین و چنان میدانست کاسه صبر صدام لبریز شده و تصمیم به حمله به ایران را میگیرد البته روایتها و اسنادی تازه منتشر شده دولت بریتانیا حکایت از تشویق صدام برای  حمله به ایران توسط   دکتر بختیار و تیمسار اویسی را دارد .!!!
همه کم و بیش میدانند که ارتش عراق از نظر نیروی زمینی بسیار سر امد تر و قوی تر از ارتش ایران در زمان حکومت پهلوی بود . که حتی این ارتش و نیروی زمینی عراق مایع ترس و وحشت دولت اسرائیل هم بود.نیروی زمینی عراق دارای لشکرهای متعدد و مجهز و تمام مکانیزه پیاده و زرهی بود در حالی که نیروی زمینی ارتش ایران علی رغم دارا بودن تانکهای فوق پیشرفته (تی 72 )و وجود فرماندهان خوب و عالی در رده های مختلف ان نیرو  در مقابل نیروی زمینی ارتش عراق، نیمه مکانیزه و  ضعیف بود .اما از ان سو نیروی دریایی و هوایی ارتش ایران در زمان محمد رضا شاه بسیار قوی و به روز بود . وشاید به تعبیری  قدرت اول منطقه بود .ارتش عراق جز چند نیمچه قایق و چند ناوچه قدیمی عملا فاقد نیروی دریایی بود و نیروی هوایی ان هم که وابسته به شوروی بود در مقابل نیروی هوایی مجهز و کارامد و دوره دیده ایران فلج و ناکارامد بود .پس صدام نگران نیروی دریایی و خصوصا نیروی هوایی تا دندان مجهزو خلبانان ممتاز شکاری  ایران بود ،وبرای حمله به ایران باید فکری به حال نیروی هوایی ارتش ایران میکرد در غیر این صورت حمله به ایران به کسب موفقیت و پیروزی به یک رویا برای صدام می مانست .
از ان سو ، باز  برخی روایتها حکایت از تماس تیمسار اویسی و دکتر بختیار با  صدام را دارند  .و این که انها با خرید یک دستگاه فرستنده رادیویی و مستقر کردن ان در خاک عراق برای مخالفین حکومت جمهوری اسلامی ایران و برخی ارتشیان فراری و ناراضی  برنامه رادیویی داشته و پیام می فرستاده اند (برفرض درستی این روایت ) این کار بدون رضایت و اطلاع  دولت صدام حسین امکان پذیر نبوده است .
کودتای نوژه مقدمه حمله به ایران توسط صدام حسین .
کودتای نوژه و لو رفتن ان و بدنبال ان دستگیری و اعدام خلبانان زبده وممتاز و دوره دیده نیروی هوایی نگرانی صدام را از بابت حمله به خاک ایران برطرف کرد .
دکتر بختیار با مشورت تمیسار اویسی و احمالا برخی نظامیان گریخته از کشور کودتای نوژه را طراحی کردند و از صدام حسین مبلغ (بنابر روایت )10 میلیون دلار نقد بابت مخارج  این کودتا و تشکیل اپوزیسیون دریافت میکند .طرح کودتا اماده میشود و نفرات هم با حساسیت خاص انخاب میشوند .خلبانان و افسران انتخاب شده برای اجرای کودتا همگی از زبده ترین و مهار ترینو ممتاز ترین خلبانان و افسران ارتش ایران بودند که ارزوی ارتش هر مملکتی بود که نمونه این خلبانان و افسران را دارا باشد .زمان و چگونگی عملیات و کودتا برای خلبانان و افسران تشریح میشود و همه هماهنگی ها صورت میپذیرد .اما به یکباره درست در لحظات اخر طرح کودتا بصورت اسرار امیز و عجیب و با ابهام بسیار لو رفته و بعد از ان تمامی عوامل اجرایی کودتا چه نظامی و چه غیر نظامی یک به یک دستگیر و روانه زندان و بازجویی  میشوند .و در نهایت طرح کودتا شکست خورده و 160 خلبان و افسر مهار و توانا ومتخصص و  زبده نیروی هوایی ارتش ایران اعدام میشوند . و در واقع نیروی هوایی ارتش ایران به یک باره فلج و خنثی میشود .
این روایت تلخ را چند سال قبل در کتابی بنام (تحقیقات درباره کشته شدن بختیار )منتشر میشود .نویسندگان  این کتاب ، 2 خبرنگار و روزنامه نویس معروف بنامهای (شاپرون  و دیگری، تورنیه )بودند که اقای شاپرون سردبیر رادیوی EUROO1 بوده و در ان کتاب به صراحت اعلام میکنند که صدام حسین 10 میلیون دلار به دکتر بختیار داده تا که کودتای نوژه را طراحی و اجرا کنند و دکتر بختیار هم کودتای نوژه را طراحی کرده و در اخر،  با لو رفتن کودتا، لو رفتن اسامی خلبانان و افسران و اگاهی ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی خمینی از اسامی خلبانان و افسران ، بیش از 160 خلبان شکاری  و افسر زبده  مهار  نظامی و برخی افراد غیر نظامی که در لیست کودتا گران بودند اعدام میشوند و این دکتر بختیار است که به احتمال بسیار زیاد سهوا و از روی اشتباهات سیاسی درگیر این موضوع شده و مسبب یک فاجعه برای ایران و ایرانی و ارتش ایران میشود.انهم در مقابل 10میلیون دلار از طرف صدام برای یک کودتا.
در اصل نیروی هوایی ارتش ایران توسط دکتر بختیار و اشتباهات سیاسی او فلج و از کمر شکسته و  خنثی میشود .و این چیزی بود که صدام را خوشحال و کاملا اماده حمله به ایران کرد .چرا که اعدام 160 خلبان شکاری یک ارتش یعنی به منزله فلج شدن ان نیرو بود و صدام دیگر دغدغه و وحشت نیروی هوایی ارتش ایران را نداشت .
اشتباهات سیاسی افراد و تصمیم گیریهای غلط و نادرست رجل سیاسی گاها باعث شکل گیری حوادثی میشود که بعدها از ان به عنوان خیانت نام میبرند .هر چند که ان فرد و شخص و رجل سیاسی وطن پرست هم بوده باشد .کم نبوده اند افرادی از این دست مانند مسعود رجوی و فرقه تحت امر او ... کمتر در تاریخ ایران دیده شده است که یک ایرانی بنام مبارزه با استبداد و اشغالگران با مملکت و ملتش چنین معامله ای را انجام دهد .و به انجا هم خاتمه پیدا نکند .
در سال 1983 یعنی 3 سال بعد از شروع جنگ و کشته شدن هزاران ایرانی و ... وقتی که کشور فرانسه قصد فروش هواپیماهای پیشرفته سوپراتاندارد ، به همراه موشکهای فوق پیشرفته اگزوست را به دولت و  ارتش صدام حسین داشت ،اقای (ژیسکار دستن )رئیس جمهور وقت فرانسه به متولیان فروش و شرکت سازنده اسلحه اعتراض کرد که در زمانیکه دو کشور ایران و عراق با هم در جنگ هستند درست و حق نبوده که فرانسه سلاحهای جدید تهاجمی در اختیار دولت و ارتش عراق قرار دهد .اما درست همان زمان و در عین ناباوری در بحبوحه انتقادهای (ژیسکار دستن ) رئیس جمهور فرانسه از فروش سلاح به صدام، اقای دکتر شاپور بختیار در تاریخ 21 اکتبر 1983 در مجله( پاری ماچ) به شماره 1795 نه تنها تائید مینماید که باید کشور فرانسه و شرکت اسلحه و هواپیما سازی فرانسوی ، هواپیماهای سوپر اتاندارد را به عراق هر چه زودتر تحویل بدهند ، بلکه اصرار میکند که هر زودتر ان هواپیما ها را به موشکهای فوق پیشرفته اگزوست مجهز کرده  وحتی به صراحت اعلام میدارد که ، ارتش عراق با استفاده از هواپیماها و موشکهای فوق پیشرفته سوپر اتاندارد و اگزوست جزیره خارک و تاسیسات نفتی ایران را مورد هدف قرار دهند و انجا و ان تاسیسات را منهدم نمایند تا مانع از صدور و فروش نفت توسط حکومت ایران به دنیایی خارج شوند .!!!
دکتر شاپور بختیار نه تنها بخشی از مقدمات جنگ را با طرح کودتای نافرجام نوژه فراهم کرد بلکه کمر ارتش و نیروی هوایی ایران را هم شکست و ان را فلج کرد و برای تشکیل یک اپوزیسیون نا کار امد خود مخرب تزئینی هم از صدام مبلغ 10 میلیون دلار پول گرفت .
در وطن پرستی دکتر بختیار شکی نیست اما هستند برخی از مردان و زنان بزرگ در عرصه سیاست که در عین وطن پرستی و عشق به آب و خاک و ملت و ... دچار اشتباهات سیاسی میشوند .اشتباهاتی که گاها جبران ناپذیر بوده است .در مورد این قبیل افراد و حتی شخص دکتر بختیار تاریخ و ملت ایران قضاوت بهترو روشن تری خواهند داشت . 
مهرداد حیدرپور 16 سپتامبر2011  شهریور 25 شهریور 1390
  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر